زبوک(4)

ساخت وبلاگ

در همین حین بود که زبوک زاده از جای خود حرکتی کرد و با تکان دادن دست راست خود، هرچه در توان داشت با صدای بلند گفت: علیکم السلام حکیم بیگ!

این چه کاریه! هیچ کسی روبرویش نیست، به هوا سلام می داد. روبروی خونه زبوک زاده یک نیزار است و خانه ای هم وجود ندارد.

پرسیدیم او به کی سلام می دهد؟

پسر رئیس دستش را جلوی دهان خودش گرفت و گفت: هیس، صدای ما را نشنود.

در همین حال دوباره زبوک زاده تکانی خورد و با صدای بلند گفت: علیکم السلام رئیس بیگ!

باز هم پرسیدیم او به کی سلام می دهد؟

پسر حمزه بیک گفت: خودتان شنید به رئیس شهرداری(شهردار) سلام داد، به بابای من سلام داد، خودتان که شنیدید، ولی بابای من هنوز در رختخواب خوابیده. این زبوک زاده از اولیاء شده، چشمهایش افراد پشت دیوار را می بینه.

زبوک زاده صبرکرد و سپس مجدداً سلام داد: سلام دبیر اول، سلام دبیر اول، ببخشید اگر در اوقات فراغت مزاحمتان شدم. درحالیکه خنده می کرد.

ما هم خنده مان گرفت، طرف درجلو چشممان به هوا سلام می کرد.

مدیر بیگ باید حال تورا می پرسیدم، مطمئن باش مشکل تورا حل می کنم، نگران نباش.

پسر رئیس گفت: او اینجا مدیر مدرسه متوسطه را سلام داد.

سلام فرماندار بیگ، چطورید؟ حالتان خوبه؟ نگران نباش مسئله شما را به آنکارا نوشتم، منتظر پاسخ هستم.

ابراهیم زبوک زاده کسی را در قصبه جا نگذاشت، سلام همه را گرفت و پاسخ داد. مثل اینکه همه آدمهای قصبه ما عین رژه سربازها از جلوی خانه زبوک زاده رد می شوند و به او سلام می دهند.

خدایا چرا هوا را سلام می دهد؟ پس معلوم است که اعتبار زبوک زاده بالا خواهد رفت. ببین کلانتر قصبه، کدخدا و همه مردم هر روز صبح به او سلام می دهند. دکتر قصبه، پستچی قصبه، معلم قصبه همه به او سلام دادند مگه کسی موند(خیالی). و علیکم السلام گویان با صدای بلند مثل کلاغ قار قار می کند که خانمش ومادرش وخواهرش صدایش را بشنوند. پرده های پنجره های طرف کوچه را محکم کشیده تا خانمهای خونه بیرون منزل را نبینند و نفهمند که او به هوا سلام می دهد.وقتی زبوک زاده سلام می دهد همسایه های کوچه روبرو نیز صدایش را می شنوند.

آره این زبوک زاده ما است، وقتی به آنکارا می رود و در یک هتل می ماندصبح زود از پنجره سرش را بیرون می آورد و می گوید : علیکم السلام رئیس مجلس! آن قدر بلند می گوی که دوروبرش باور می کنند که رئیس مجلس آنجاست. این زبوک زاده روسیاهی مملکته ! ولی چیکار کنیم هستش دیگه! نمی تونی دور بیاندازی! نمی توانی بفروشی! بخواهیم یا نخواهیم باید این بی ناموس را تحمل کنیم. چاره دیگری نداریم........

 


برچسب‌ها: زبوک گام هاي روشن...
ما را در سایت گام هاي روشن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : googliia بازدید : 131 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت: 20:27